درمانی نمی خواهم
جمعه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۳:۳۶ ب.ظ
می میرم و دم بر نمی آرم
از این نامردمی های جهان
در این حجم پر از تزویر و رنگارنگ انسانها
آرزوی پر زدن های دل شیدا حرام است
نمی خواهی بیایی و بدانی این شکسته را چه سان مرهم توانی بود ؟
نمی گویی دلم از دوریت در رنج و افسوس و ندامت پر زند هر روز و شب
نمی دانی چگونه هر نفس می آید و می ماند و راهی برای امتدادش نیست
شکسته دل ،صدای بغض اشکم می شود پیدا
نمی بینی غم همراه هر روزه؟
عصای نادانان عالم هم برای درد من کافیست
درمانی نمی خواهم
دردی اینچنین زیباست
زیباست این دردم ....
- ۹۲/۰۲/۲۷
عالی بود