بمان در ...
سه شنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۰:۱۶ ب.ظ
نه من آن مرغ وحشی نیستم که
دریا تمام آرزوی من بود
اما در این مرداب
جز مردن نگاهی نیست ،ترسانم
از ان روزی که قایقها به دنبال دلم صیاد آرند
آرام و بی پروا و وحشتناک
نامهربان صیاد از بیخ و بن برکند احساس را
مردن اما راهی چنان زیباست ای داناترین دانای انسانها
درد در سرانگشتان کند غوغا
خدایا مرهمی یا نه دمی آرم کن این قلب را
محبوبه آرام و رویایی این دل
در همه لحظه تویی
بمان در قلب من ،قهر تو را من درد می دانم
دردی برای این گنه کارت نخواه ،مهربان مهربانان
- ۹۲/۰۲/۰۳