شهید آرامش

حیف نیست روحی که خدا در وی دمیده ...

شهید آرامش

حیف نیست روحی که خدا در وی دمیده ...

مشخصات بلاگ

پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند اما حقیقت آن است که زمان ، مار ا با خودبرده است و شهدا مانده اند . (آ.س. مرتضی آوینی )

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

راضی ترین مخلوق نه

ناراضی مطلق

راهم نده ، من را نبین

اما چرا هر دم برایم یادگاری از خودت

بر دل نهی ؟

جز دردِ این دل

هیچ مفهومی برایم ارمغان آرد ؟

نامهربان گشتی

نه که نامهربانی از صفاتت نیست

هر چه بخواهی

هر چه بگویی

باز هم محبوب این قلبی ،

راضی ترین راضی عالم ، هشتمین انسان .

راهی ندادی جسم را اما

دل را کجا با خود بری هر لحظه و هر دم

دل در سرای تو محرم شده ،ممنون این لطفم .

نفس را باید حبس نمود در همهمه و دود

و دگر بار نفس را آزاد باید کرد ؟

در آبی آرام سحرگاهان شاید

کسی از دور صدا را فهمد

و صدا اوج بگیرد

و صدا خنده شود

گریه نه دوست ندارم آن را

همه جا خنده صدا سازد و زیبا برود

خداجانم

کاش راه درست را نشانم می دادی

چون همیشه که  همرا ه خوبی بودی ،

از این تاریکی رهاییم بخش

من بی چراغ چگونه راه را طی کنم

توانایی درک گودال نداشتن هم داستانی شده تکراری

تو که تکرار را می پسندی ،بارها گفته ای

این بار هم راهی نشان ده زودفهم برای من ِدیر فهم

 


 

کودک که باشی ،با داشتن یک آب نبات چوبی  غرق شادی میشوی

بزرگ که شوی

کوه آبنباتی برایت آنقدر کوچک است که نمیدانی از کدام سمت به آن بنگری

دیگر بازی های کودکانه مرهمی بر  دل کودک نیست ...


کمی هوای شلمچه

نه نسیم دوکوهه میخواهم

که این ریه پر گناه را جلا ببخشم

نفس کشیدن در اینجاها چه هاکه نمی کند

ولی

نه اینها هم توانی برای پاکی این هوای آلوده  ندارند

دل که خراب باشد

هیچ  به کار نیاید

نه زمین  بلکه آسمان نیز ناتوان است

تا کی این آلوده دل باید بتپد ....

تا کی ؟؟؟

خدا جانم

دلم تنگ است

دلم در حد یک دریای مواج پر از غم سخت دلتنگ است

نمی آیی دگر در خانه ی محجور  دل

مگر این خانه از سنگ است ؟

مرا دیگر نمی خواهی

 

نگاهم را پریشان کرده ای

قلم را سخت لرزان کرده ای

سلام آقاجان !

دوری از تو جسم مرا بیمار نکرده ،بلکه روحم را سخت درگیر کرده . نه دوست دارم دور باشی و نه نزدیک که هرم نزدیک بودنت واژگون می کند تمام لحظات بی کسی ام را . نه اینهمه بی مهری هایت را تاب می آورم و نه مهرورزی های بی دریغت را .

 

هوای لحظه های دیروز

سخت هوایی ام کرده

دور که می شوم

آرامش بر دلم حکومت می کند

و نزدیک که می شوم

از درون  تهی می شوم

نه دلتگی های امروز و نه

حضور دیروز

هیچیک مرهم اینهمه بی دردی نیست .



بسم الله

 

آسمان را دوست داشتن فایده ای ندارد برای من که زمینی ام و دلبسته این زمینم ،آسمانی بودن آرزوی محال است .

جنوب هم رفتیم ،اما ...

نمی دانم لحظات را چگونه توصیف کنم ،هر لحظه قرنی بود ،سخت تر از این لحظات در عمر نداشتم ،له شدنهایی مداوم و باز ایستادن ،خون دل شدنها و باز هم لبخند زدن ها .

 

 


من از دنیا دگر سهمی نمی خواهم

من از این لحظه ها آرامش محضی نمی خواهم

دگر این روزها تکرار دیروزم شود آیا

نه این یک لحظه را با روزها دیگر نمی خواهم

نه دریایی ،نه صحرایی ،نه طوفان دلی پر رنج و آگاهی

نیا محبوبه شب های رویایی ،تو را هم من نمی خواهم

شب و تنهایی و هر دم پریشانی نگه دارم

که من آرامش روزان را نمی خواهم